مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری درگذشت رضا نصرالله لنکرانی هنرمند تعزیهخوان را تسلیت گفت.
به گزارش پایگاه خبری حوزه هنری، رضا نصرالله لنکرانی از چهرههای با سابقه و تأثیرگذار تعزیه ایران صبح امروز ۱۶ آذر و در ۹۰ سالگی، در منزل خود چشم از جهان فرو بست.
مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری طی پیامی درگذشت این هنرمند تعزیه کشور را به اهالی هنرهای نمایشی کشور تسلیت گفت.
متن این پیام به شرح زیر است:
«تعزیه امروز ایران عزادار فقدان هنرمندی است که سالها عمر و وجود خود را وقف این هنر کرد. رضا نصرالله لنکرانی تعزیهخوانی ماهر و مجرب که در خانوادهای تعزیهخوان متولد شد، صبح امروز چهره در نقاب خاک کشید و ما را با اندوهی فراوان تنها گذاشت.
زندهنام لنکرانی که برادر ناتنی مرشد ولیالله ترابی است، سالها با هنرنماییهای خود غلامی اهل بیت(ع) را کرد. بیشک توانمندیهای این هنرمند در تعزیه علاقهمندان بسیاری را به سوی این هنر جذب و برای آینده تعزیه کشور تربیت کرده است.
مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری درگذشت این سرمایه گرانبهای تعزیه و آیینهای نمایشی کشور را به تمامی هنر دوستان و خانواده ایشان تسلیت میگوید.»
گفتنی است، رضا نصرالله لنکرانی معروف به رضا لنکرانی هنرمند پیشکسوت تعزیهخوان، صبح امروز (۱۶ آذرماه) به علت کهولت سن درگذشت.
رضا نصرالله لنکرانی معروف به «رضا لنکرانی» پیشکسوت تعزیهخوان جنوب پایتخت متولد ۱۳۰۹ بود.
او یکی از بزرگان تعزیه ایران بود؛ تسلطش به نسخ تعزیه و شبیه خوانی و همچنین جنبههای دیگر تعزیه نظیر معینالبکایی، موسیقی، وسایل و آکسسوآر او را به دایرةالمعارف آگاهی و معرفت تعزیه ایران تبدیل کرده بود.
«رضا لنکرانی» 90 سال از خدا عمر گرفت که ۷۴ سال آن را وقف تعزیهخوانی برای اباعبدالله کرد. از کودکی پیش ناپدریاش شبیهخوانی را یاد گرفت. اولین بار در تکیه نفرآباد نزدیک حرم عبدالعظیم حسنی تعزیه خواند. ابتدا هم قاسمخوان و رقیهخوان و علیاکبرخوان بود تا اینکه کمکم میفهمد اشقیاخوان بیشتر به قامت او میآید.
زندهیاد لنکرانی در گفتوگویی که سال 95 با خبرگزاری مهر داشته، گفته است: «ناپدری من «محمدحسن ترابی» تعزیهخوان بود و من را هم به دستگاه خودشان بردند و ما هم تعزیهخوان شدیم. مرحوم «ولی الله ترابی» هم که نقال و تعزیهخوان معروفی هستند هم از فرزندان ایشان هستند. من اول موافقخوان بودم؛ اما یک بار برای تعزیهخوانی به ملایر مسافرت کردیم. من علی اکبر و قاسم و .. میخواندم. یک مخالفخوان به اسم آقای اسکندری داشتیم که این آقا مریض شد و از ملایر برگشت. ما به مردم اعلام کرده بودیم که شب تعزیه «فضل و فتاح» داریم. به من گفتند نقش فتاح را شما باید بخوانی که من گفتم من موافقخوانم، مخالفخوانی بلد نیستم! اما گفتند چارهای نداریم. ما هم آن شب مخالف خواندیم و همه استقبال کردند و گفتند مخالفخوانیات بهتر از موافقخوانی است. ما از آن شب «رضا شمر» شدیم!»
انتهای پیام/
نظر شما